درباره‌‌ی قنادی ادوارد (مجموعه داستان)

به پرتو فكر كردم. اين كه چقدر از من آدم‌تر است. صاف و روشن و صادق همان جزئياتي را كه در زندگي‌مان بود به دكترش منتقل كرده بود. چيزي را در پوسته چيز ديگري پنهان نكرده بود. پرتو از دورويي من، از ريايي كه در دوگانگي من بود در امان مانده بود.

آخرین محصولات مشاهده شده