درباره‌‌ی قم رو بیشتر دوست داری یا نیویورک

حالا همه نگاه‌ها به سمت من است. فكر مي‌كنم بگويم يونان. يونان را نديده‌ام، اما بايد جاي خوبي باشد براي مدينه فاضله بودن. مي‌گويم يونان و مي‌روم دنبال سقراط در كوچه پس كوچه‌هاي آتن تا برايم از اتوپيا بگويد. سقراط سفره دلش را باز مي‌كند و غرغركنان ميگويد: «به افلاطون گفته بودم كه دردل‌هايم را ننويس. حرف‌هاي من را ننويس پسر جان. گوشش بدهكار نبود. جوان بود و سرش باد داشت. نوشت و در آكادميا هم همان‌ها را تكرار كرد. جوانكي هم سر كلاس‌هايش مي‌نشست. هر روز مي‌آمد. شلوار خاكستري مي‌پوشيد و تي‌شرت يقه هفت. هيچ‌وقت موهايش را شانه نمي‌زد، اما هندسه خوب مي‌دانست. من نديده بودمش. افلاطون برايم گفت. اسمش ارسطو بود. همان جوانك رفت و همه جا را پر كرد از مدينه فاضله. بعد هم آن سر دنيا فارابي تار را زمين گذاشت و حرف‌هايش را ترجمه كرد. شيخ‌الرييس هم بي‌قرار شده بود كه كو؟ كجاست؟ اين مدينه فاضله را كجا بجوييم؟

آخرین محصولات مشاهده شده