درباره‌‌ی اگه زنش بشم می‌تونم شمر رو بغل کنم (مجموعه داستان)

به مامان گفتم: اگه زنش بشم، مي تونم شمر رو بغل كنم؟ توي آشپزخانه ايستاده بود و داشتم چايي مي‌ريختم.مادرم پوست بين انگشت شصت و اشاره‌اش را گاز مي‌گرفت و بعد تف مي‌كرد طرف پشت چادرش. گفت: بيجا كردي بي‌حيا! گفتم: ما..مان!چادر سفيدش را كشيد روي سرش و برگشت برود توي هال كه گفت : (مرض ، كوفت، زهر عقرب، گيس بريده!) دستم را بردم بالاي سرم، وقتي داشت در را باز مي‌كرد، داد زدم اگه نذاري ميرم زن صيغه‌اش مي‌شم! برگشت، چادرش را پشت كمرش بست، پاي عقبش سر خورد. سينه‌اش را جلو داده بود و مي‌آمد طرفم...

آخرین محصولات مشاهده شده