درباره‌‌ی گزیده‌هایی از کتاب انسانی بسیار زیاده انسانی (کتابی برای جان‌های آزاد)

"انساني بسيار انساني" (1878) شروع دوره بلوغ نويسندگي فردريش نيچه محسوب مي‌شود. اثري پيچيده که بسياري از مضامين را کاوش مي‌کند و فاصله چشمگيري با تفکر قبلي وي دارد. در اينجا نيچه وفاداري اوليه خود با شوپنهاور و واگنر را مي‌شکند و چارچوب کلي فلسفه خود را پايه گذاري مي‌کند. بر خلاف بي‌اعتنايي قبلي نيچه به علم، اکنون علم را ابزاري براي رد متافيزيک سنتي مي‌داند. او علم را گامي اساسي در ظهور روح‌هاي آزاده مي‌داند که پيشگامان فرهنگي خواهند بود. نيچه در “انساني بسيار انساني” بيان مي‌کند که اين کتاب يادبود يک بحران است: با اين کتاب من خود را از ذات خود که متعلق به من نبود، رهايي بخشيدم.

آخرین محصولات مشاهده شده