درباره‌‌ی وداع با اسلحه

اين كتاب داستان گرفتار آمدن جواني است به نام فردريك هنري در جنگ بيهوده‌اي كه هيچ‌كس معناي آن را نمي‌فهمد. سربازانش با آن مخالفند، افسرانش سرخورده‌‌اند و تكليف خود را نمي‌دانند، كسي از كار سردارانش سر در نمي‌آورد. ابتدا فرمان عقب‌نشيني مي‌دهند، و آن‌گاه سر راه مي‌نشينند و افسراني را كه عقب‌نشيني كرده‌‌اند، تيرباران مي‌كنند. درست است كه فردريك ظاهرا از جنگ جان به درمي‌برد، ولي پيداست كه جان او ديگر جان سالمي نيست. مردي كه در پايان كتاب زير باران به هتل خود مي‌رود تا اعماق روحش زخمي و خونين شده است. به نظر مي‌رسد كه فردريك هنري از آن هنگام به بعد خود را جيك بارنز ناميده باشد.

آخرین محصولات مشاهده شده