درباره‌‌ی سفر درونی

اثري كه من اين‌جا طرح مي‌ريزم در روزهاي بي‌فرداي تنهايي سعادت‌آميز اما تب‌آلودي به من القا شده است كه برخاسته از بيماري، در اتاقم در ويلنوو كنار درياچه لمان رودرروي گردوبني بلندقامت كه رازدرا انديشه هايم بود به رويا مي‌رفتم. من به انديشه جان كسان درگذشته و روزهاي مرده و سايه‌هاي دوست داشته‌ام كه به ديدنم مي‌آمدند دست به نوشتن بردم.

آخرین محصولات مشاهده شده