درباره‌‌ی سفرنوشت (پرسه‌گردی با قانون دینامیت)

نگاهي به وسايلم كرد و گفت: ”نرو! اين‌طوري كه تو مي‌ري خطرناكه”. پس از درنگي براي اين‌كه راهكاري هم براي پيشنهادش پيش آورد با محبتي مثال‌زدني ادامه داد: ”همين‌جا پيش ما بمون!” توضيح دادم كه رواديدم از امروز آغاز مي‌شود و بايد بروم. نگفتم كه هنوز نمي‌دانم آيا زميني اجازه‌ي ورود مي‌دهند يا نه! نگفتم كه تجربه‌ي چنداني ندارم و هيچ‌گاه اين‌قدر طولاني در سفر نبوده‌ام. نگفتم كه پولي همراهم نياوردم و اگر راهي پيدا نكنم، كارم زار است. خيلي چيزها را نگفتم. همين‌قدر فهماندم كه درست است كه جايي براي ماندن ندارم، اما جاهاي بسياري براي رفتن دارم. فهماندم كه در دوره‌اي از زندگي‌ام هستم كه بايد بروم، هرچقدر كه مي‌شود؛ با هر هزينه‌اي؛ به هر كجا؛ بايد در مسير باشم...

آخرین محصولات مشاهده شده