درباره‌‌ی دیوار دوم

ناجي گفت: بايد بگويم شهر شما تنها شهري‌ست كه بيماري به آن نفوذ نكرده. به همين دليل ما به اين‌جا فرستاده شديم تا به شما ياري برسانيم. مردم هيجان‌زده هورا كشيدند و با خوشحالي بالا و پايين پريدند. اما توجه كنيد! نكته بسيار مهم ديگري وجود دارد. خروج از اين شهر و نيز ورود افراد غريبه، مساوي‌ست با انتقال بيماري به اين شهر و گرفتاري همه مردم. اگر شما نمي‌خواهيد كه به بيماري مبتلا شويد، نبايد از اين شهر خارج شويد و نبايد به زلزله‌زده‌هاي ساير شهرها، اجازه ورود بدهيد. مردم يك صدا فرياد زدند: اجازه نمي‌دهيم! اجازه نمي‌دهيم! پيشنهاد ما اين است كه از طلوع فردا دست به كار شويم و همگي با هم دور تا دور شهر را ديوار بكشيم. ديواري آن‌قدر بلند كه هيچ جنبنده‌اي توانايي بالا رفتن از آن را نداشته باشد و آن‌قدر محكم كه هيچ نيرويي قادر به فروريختنش نباشد. هشت ماه بعد، ديوار ساخته شد...

آخرین محصولات مشاهده شده