درباره‌‌ی دختر کشیش

او در صندلي‌اش تكان خورد. اما بالاخره زندگي بايد با هدف باشد و جهان بر اثر يك اتفاق به‌ وجود نيامده است. هر معلولي علتي دارد و هر علتي هدفي. انسان يك معلول است كه هستي دارد. پس خالقي هست كه به اين شكل داده و از جايي كه اين خالق يك انسان متفكر خلق كرده پس خودش صاحب فكر و شعور است و از جايي كه جز از كل به‌ وجود نمي‌‌آيد پسي خالق از مخلوق متفكرتر و با‌شعورتر است. او انسان را خلق مي‌كند و با هدفي او را مي‌ميراند اما هدف مشخص نيست چون در ذات ما شكل گرفته و به همين خاطر دست نيافتني نيست. زندگي و مرگ هر كس مانند يك نت است كه براي خداوند نواخته مي‌شود. حالا فكر كن از اين نت و آهنگ خوشت نيايد، آن وقت تكليف چيست؟

آخرین محصولات مشاهده شده