درباره‌‌ی خاطرات پس از مرگ

مرگ تا وقتي به سراع ما نيامده به نظر معمايي ترسناك مي‌آيد. من تا وقتي زنده بودم؛ هر چند از مردن نمي‌ترسيدم؛ اما نگران لحظه‌اي بودم كه روح از جسم جدا مي‌شود؛ و در اين مورد پندارهاي عجيب و ديوانه‌واري داشتم. مي‌پنداشتم در لحظه‌ي واپسين؛ ناگهان ضربه‌اي صاعقه‌وار از آسمان فرود مي‌آيد و آدمي را دو نيمه مي‌كند. جسم او در اين طرف مي‌ماند و روح‌اش به طرف ديگر مي‌رود و در اين حال زمين بر اثر آن ضربه‌ي صاعقه‌وار به لرزه در مي‌آيد.

آخرین محصولات مشاهده شده