درباره‌‌ی تاج‌ماه عروس هوای مقوایی (نمایش‌نامه)

تاجماه ـ وقتي به خودم نگاه كردم، ترسيدم... ديدم مثل گلاب منو تو يه شيشه سبز و شكننده ريختن... اون‌وقت اين شيشه رو، يك مرد، آروم و بي‌سروصدا، زير سر داريش قايم كرده تا هر وقت سرحال بود، اونو بو كنه... اما من، دستامو واز كردم و شيشه رو شيكستم. بتول خانم ـ كجا پاشم برم؟ اين‌جا خونه منه. اين زندگي مال منه. هرجا برم يه روز مهموني، دو روز مهموني، روز سوم بايد برگردم سر خونه و زندگي خودم. مارگير ـ همين حالا اين حيوون به همه ما مي‌گه كي راهش از راه حق جدا شده... پاشو رفيق... پاشو... خدا نيش تو رو بيخودي نيافريده. پاشو به اين مردم حالي كن كه كلك مي‌زنن.

مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند

آخرین محصولات مشاهده شده