آخرين باري که از واقعيت سيلي دريافت کرديد چه زماني بوده است؟ همه ما تعداد زيادي از آن‌ها را در طول زندگي خود داشته‌ايم: لحظاتي که زندگي، ناگهان ضربه دردناکي به ما زده است. شوک ناگهاني و دردناکي که تعادل ما را به هم مي‌زند. تلاش مي‌کنيم که روي پاي خود بايستيم ولي گاهي اوقات زمين مي‌خوريم و متاسفانه، سيلي، تازه شروع کار است. آن‌چه که بعد از آن رخ مي‌دهد به مراتب سخت‌تر است: بعد از اين که سيلي ما را بيدار مي‌کند، با شکاف مواجه مي‌شويم. من آن را شکاف واقعيت مي‌نامم، زيرا در يک طرف، واقعيتي است که وجود دارد و در طرف ديگر، واقعيتي است که مي‌خواهيم داشته باشيم.اگر نتوانيم به آن‌چه که مي‌خواهيم دست يابيم، چه اتفاقي مي‌افتد؟ اگر نتوانيم شکاف واقعيت را ببنديم چه کنيم؟ اگر بستن اين شکاف زمان‌بر و طولاني باشد، چگونه از عهده آن برآييم؟در اين کتاب، مي‌خواهيم روي رضايت‌مندي دروني تمرکز کنيم: احساس عميقي از خوشي و آرامش که به جاي جست‌جوي آن در بيرون از خود، آن را در درون خود پرورش مي‌دهيم. خبر خوب اين است. منابعي که رضايت‌مندي دروني را ممکن مي‌سازند. هميشه در دسترس ما هستند؛ آن‌ها شبيه يک چشمه عميق، درون ما هستند که هر زمان تشنه باشيم مي‌توانيم از آن آب بنوشيم. تمرکز روي رضايت‌مندي دروني به معناي داشتن احساس نشاط و سرزندگي بدون تاثير مسائل بيروني است؛ اين که حتي در هنگام يک درد بزرگ، ترس، فقدان، يا محروميت، بتوانيم به حس آرامش و آسودگي دست يابيم.