درباره‌‌ی پسر قاتل من (مجموعه 10 داستان از نویسندگان جهان)

هري، چي مي‌شود به تو گفت؟ فقط مي‌شود گفت كي گفته كه زندگي راحت است؟ از كي؟ براي من راحت نبود، براي تو هم نيست. اين زندگي است و زندگي همين است. ديگر چه مي‌شود گفت؟ اما اگر كسي اين زندگي را نخواهد، اگر بميرد چه مي‌كند؟ هيچي. هيچ هيچ است، پس بهتر است آدم زندگي كند. گفت بيا خانه، هري اين‌جا سرد است. پاهات رو تو آب گذاشتي، سرما مي‌خوري. هري بي حركت در آب ايستاد و پدرش چند لحظه بعد رفت. موقع رفتن باز باد كلاه از سرش برداشت و آن را در كرانه غلتاند.

آخرین محصولات مشاهده شده