درباره‌‌ی ماریل دژ سرخی (دژ سرخ 4)

دزد دريايي، گابول وحشي به كشتي حامل جوزف ناقوس‌ساز حمله مي‌كند و ناقوس بزرگ را مي‌گيرد و بي‌رحمانه جوزف و دخترش را به دريا مي‌اندازد. ماريل به ساحل مي‌رسد. اما حافظه‌اش را از دست مي‌دهد و تنها وسيله‌ي دفاعي او تكه‌اي طناب گره زده شده است. اما وقتي او را به دژ سرخ مي‌برند همه چيز را به ياد مي‌آورد او مطمئن است پدرش مرده و سوگند مي‌خورد انتقام او را بگيرد. ماريل با سه دوست بي باك و شجاع خود راه مي‌افتد تا گابول را پيدا كند و به اين ترتيب نبردي بزرگ آغاز مي‌شود. اما آيا تعداد كمي جنگ جو در برابر سپاه و ناوگان گابول وحشي كه در جزيره مرگ مستقر هستند، شانسي براي پيروزي دارند؟

آخرین محصولات مشاهده شده