در چهار دهه‌اي كه از انتشار كتاب شرق‌شناسي، اثر مهم پژوهش‌گر نامدار ادوارد سعيد، مي‌گذرد جهان از بسياري جهات،از جمله در مباني و مقولات شناخت متقابل فرهنگ‌هاي تمدن‌ساز جهان از يكديگر، دگرگون شده است، و ارتباطات فرهنگ‌ها و شبكه‌هاي فرهنگي جهان نيز. مفهوم شرق‌شناسي در طي اين سال‌ها با حمايت‌ها و انتقادهاي بسياري روبه‌رو شده است. در اين ميان كتاب الكساندر لئون مك‌في با طرحي گسترده و شرحي درخور هم حقانيتي بي‌شائبه به شرق‌شناسي سعيد مي‌دهد و هم صلابتي بارز به انتقاداتي مي‌بخشد كه وي در اين كتاب آن‌ها را موضوع داوري‌ها و ارزيابي‌هاي منصفانه قرار داده است. حتي مي‌توان گفت موفقيت چشم‌گير مك‌في مرهون اعتدال و انصافي است كه او در اين امر از خود نشان داده، به‌ گونه‌اي كه كتاب حاضر را به حادثه‌اي يگانه در تعديل و نثبيت نسبي نقد شرق‌شناسي و درخور هرگونه تحسين و تمجيد تبديل كرده است.