درباره‌‌ی سرزمین فلسفه مفهوم آفرینی(در باب ژئو فلسفه)

انديشيدن فقط در درون يك«سنت فكري»مي تواند شدني باشد و «سنت فكري»هم زماني پا مي گيرد كه به مسائل برآمده از سرزمين توجه شده باشد.بيراه نيست كه دلوز و گاتاري در كتاب فلسفه چيست؟مي گويند:«فلسفه اساسا ژئو فلسفه است.»فيلسوف اساسا با التفات به مسائل سرزمين خودش فلسفه مي ورزد و مفهوم مي آفريند.همين نگرش را مي توان دست مايه تعريف مفهوم «ژئو فلسفه»قرار داد:تقريبا فيلسوف يا متفكري را در فلسفه غرب نمي توان سراغ گرفت كه انديشه يا نظام فكري اش بي ارتباط با مسائل برآمده از سرزمينش باشد ـ مخصوصا از اين نظر كه فلسفه،از بنياد،بر زبان استوار است و فلسفه اي كه در سرزميني معين در «ادامه»ي فلسفه ي يونان شرح و بسط يافته لاجرم با زبان آن سرزمين رابطه تنگاتنگي برقرار كرده است.دلوز و گاتاري مدام در فلسفه چيست؟بر همين نكته تاكيد مي كنند و گاشه در كتاب حاضر همين موضوع را شرح و بسط داده است.

آخرین محصولات مشاهده شده