درباره‌‌ی سالاری‌ها

اول از همه آقا موچول را به دار كشيدند. نوبت به بابا رسيد. وقتي طناب را از دور كتها و كمر او باز كردند، به زمين پهن شد. نايب نگذاشت او را به دار بكشند. نفر بعدي جاهل مرد سر برهنه‌اي بود كه به ظاهر عمامه سبزش از سرش ربوده بودند. شال سبزش هنوز به كمرش بود. كسي از ميان جمعيت فرياد كشيد:«شمشير شمر در خانه سالار است. دارند با آن سر اولاد پيغمبر را مي‌برند.» مردم فرياد زدند:«يا امام حسين!»

آخرین محصولات مشاهده شده