درباره‌‌ی در کشاکش خوناب‌ریز خط و خطا (مجموعه شعر)

تنها كه مي‌شويم در گوش خويش مرثيه مي‌خوانيم از زوال و لكنت تاريخ زين‌سان كه در كنار شعبده هر روز را نيامده شب مي‌كنيم. تنهاتر اما وقتي بهاي سبز خروشي گلو بريده و در خون شناوريم! آن‌جا كه پيش پاي رويايي از سپيده داوي ديگر با جان خويشتن طلب مي‌كنيم.

آخرین محصولات مشاهده شده