درباره‌‌ی درخت سوال نمی‌کند می‌افتد (مجموعه شعر)

حرف زدن را. مثل پيغمبري خسته. در دهان ماهي مي‌اندازم. مثل آخرين ته‌مانده سيگار. پرت مي‌كنم. و قسم مي‌خورم به همه‌چيز. كه ترك كنم. قسم مي‌خورم بدون من. آب از آب تكان نخورد. كه جهان به اندازه خميازه‌اي. دهان باز نكند. و نخواهد كه برگردم، بگويم. بدون من. همه‌چيز به اندازه كافي هست. و جهان. بر آب‌هاي آبي نامسكون. آرام مي‌گيرد.

آخرین محصولات مشاهده شده