درباره‌‌ی توریست اتفاقی

آن تايلر ماهرانه شخصيت مي‌سازد و وقايع داستان را طوري پيش مي‌برد که روانِ شخصيت‌ها را، بي آنکه اشاره مستقيم بکند، پيش چشم خواننده مي‌آورد. او رفتارها و سخنان و سبک زندگي انسان‌ها را به دقت مي‌بيند و آن ها را در رمان‌هايش باز مي‌آفريند و خواننده را در جايگاه روانکاوي قرار مي‌دهد که ذره ذره روان شخصيت‌ها پيش چشمش آشکار مي‌شود. گويي شخصيت‌ها بي آن که بخواهند، ضمير خود را فاش مي‌کنند. «آدم‌هايي که هميشه به يه رستوران مي‌ريد، همون رستوراني که قبل از شما پدربزرگ و مادربزرگتون مي‌رفتن و حتي توي رستوران هم ظرف ها و قاشق و چنگال‌هاتون رو دوباره طوري مي‌چينيد که انگار توي خونه سر ميز نشسته‌ايد. سر هر موضوعي ترديد داريد و فکر مي‌کنيد، نمي‌تونيد بدون کلي جر و بحث و نظر موافق و مخالف حتي يه پرده رو بکشيد. مي گيد: "خب اگه پرده رو نکشيم، توي خونه خيلي داغ مي‌شه ولي اگر هم بکشيمش، داخل خونه دم مي‌کنه...". هر روز بايد شش ليوان آبتون را حتماً بخوريد يا هر شب اون سيب زميني با ارزشتون رو. به خودکار و ماشين تحرير برقي و دنده اتوماتيک هم اعتقادي نداريد. به سلام و خداحافظ گفتن هم اعتقادي نداريد.» «سلام؟ خداحافظ؟»

آخرین محصولات مشاهده شده