درباره‌‌ی تابلوهای نوشتنی (مجموعه داستان)

عكسي در يك دست. دستي دراز كشيده بالاي نيمكت رنگ‌مرده و فكسني. نشسته است بر نيمكت. يك پا روي كفش پاشنه‌ خوابيده، يك پا روي نيمكت. آرنج يك دست تكيه كرده بر زانوي اين پا. ني پيچ قليان را به دهان نزديك مي‌كند. دود را از لبگير ني بالا مي‌كشد. مثل غريقي كه سر از آب درآورده باشد هوا را از ني مي‌مكد. دود غليظ ماست‌ مانند از دماغ و دهانش آرام آرام به بيرون نشت مي‌كند. دور لب‌هايش مي‌گردد.

آخرین محصولات مشاهده شده