درباره‌‌ی بچه آهنی (قصه‌های فندقی)

بچه آهني از پنجره بيرون را نگاه كرد و گفت:« من مي‌خواهم با باران بازي كنم.» مامان اهني گفت:«نه!»....

آخرین محصولات مشاهده شده