درباره‌‌ی افسانه روباه حیله‌گر

يكي بود، يكي نبود.روباهي بود كه مثل همه‌ي روباه‌ها پوزه‌اش باريك بود و دمش دراز، بدجنس بود و حقه‌باز، تنبل بود و از كاركردن بيزار. از صبح تا شب در خانه‌اش دراز مي‌كشيد يا چرت مي‌زد و مي‌خوابيد يا فكر مي‌كرد و نقشه مي‌كشيد و سر اين و آن را كلاه مي‌گذاشت. آن وقت از خوشحالي بالا و پايين مي‌پريد و از ته دل به سادگي كساني كه سرشان كلاه رفته بود، مي‌خنديد. روباه اين طور زندگي مي‌كرد.

آخرین محصولات مشاهده شده