از شما چه پنهان، مدير مدرسه‌ي ما مدام از مفاخر گذشته مي‌گويد و هي آن‌ها را توي سرمان مي‌زند؛ از ابوعلي‌سينا و فردوسي گرفته تا ابوريحان و رازي و هزارتاي ديگر. از بس شنيدم که ما بايد از اين بزرگان بياموزيم و علاف نباشيم، کلافه شدم و آستين‌ها را بالا زدم تا درباره‌ي زندگي مشاهير خسته‌کننده، چيزهايي پيدا کنم. کار خيلي سختي بود؛ چون اين‌بار بايد توي کتاب‌ها سرک مي‌کشيدم؛ ولي چاره‌اي نبود. بايد تکليفم را با مفاخر اين مرز و بوم روشن مي‌کردم. اين‌بار رفتم سراغ «ابوعلي‌سينا» كه بزرگ‌ترها مي‌گويند پدر علم پزشكي است. (لابد از همين دكتر پيرها بوده!) اما متاسفانه نتيجه‌ي كار اصلا خوب نبود. اين کتاب را بخوانيد و بفهميد!