درباره‌‌ی آن‌چنان‌تر

هميشه اختلاف داشتيم. دعوا از اولين شب زندگي مشترکمان شروع شد. ده تا از همکلاسي‌هاي سوده و سه تا از مهندس‌هاي شرکت را از محضر برده بوديم رستوران تا شاهد پيوندمان باشند. يکي از همکارهايم که نوشابه‌ي بقيه را پر مي‌کرد مرتب مي‌زد روي شانه‌ي سوده و مي‌گفت: « پنجاه سال اولش سخته. اما اين متاع که اسمش آن‌چنان‌تره قابل تحمل مي‌کندش.»

آخرین محصولات مشاهده شده