سوفي و آگاتا كه قبلا بهترين دوست همديگر بودند، وقتي راهشان را از هم جدا كردند، به اين نتيجه رسيدند كه قصه‌شان پايان يافت ولي كتاب قصه‌شان در شرف بازنويسي بود و اين‌بار فقط قصه پريان آن‌ها نبود كه از نو نوشته مي‌شد، با جدا شدن دخترها از همديگر، بدها اختيار همه‌چيز را به دست گرفته و خوب‌ها در خطر مهلكي افتاده بودند. آيا آگاتا و سوفي قادر هستند به كمك همديگر آ‎ن‌ها را نجات دهند؟ آيا دوباره راهي براي دوست شدن پيدا مي‌كنند؟ و آيا پايان جديدشان آخرين خوشي ابدي خواهد بود كه در جستجويش بودند؟