درباره‌‌ی یادداشت‌های انقلاب

درست بعد از سه دهه از گذشت انقلاب اسلامي، شايد بد نباشد تا نگاهي دوباره به اين پديده بياندازيم. به راستي آن انقلاب براي چه بود؟ ميليون ها زن و مرد ايراني، از پير و جوان گرفته، تا مکلا و روحاني، از شهري و روستايي تا مرفه و مستمند، از تحصيل کرده تا عامي، از شمال شهرنشين تا جنوب شهري ها، از مارکسيست هاي راديکال انقلابي تا مسلمانان سنتي؛ از متدينين تا آنان که خيلي پايبند به مذهب نبودند، جملگي به دنبال چه بودند؟ مشکل شان و دردشان با رژيم شاه چه بود؟ چرا آن رژيم را نمي خواستند؟ سخني به گزاف نرفته اگر ادعا شود که عليرغم حجم انبوهي از ادبياتي که پيرامون انقلاب اسلامي ظرف سه ده? گذشته در ايران توليد شده، پاسخ به اين پرسش ها دست کم براي نسل دوم و سوم بعد از انقلاب در هاله اي از ابهام فرورفته. نگاه ايدئولوژيک و سياسي به انقلاب از يک سو و تلاش در جهت سوق دادن انقلاب و انطباق آن با اهداف و ديدگاه هاي حکومتي ظرف سه دهه گذشته سبب شده تا هر نسل بعد از انقلاب بيش از نسل قبلي اش نسبت به آن بيگانه تر شود. جداي از بي علاقگي، بي اعتقادي و احساس عدم تمايل نسبت به انقلاب اسلامي، نسل هاي بعد از انقلاب اساساً يک تعريف ابتدايي و شناخت اوليه اي هم نسبت به آن ندارند.

آخرین محصولات مشاهده شده