درباره‌‌ی گرمای روز

ارواح بيشماري كه فوج فوج در روشنايي روز در شهر حركت مي كردند، هر چيز ديدني، شنيدني يا قابل ادراكي را با حواسي كه از قيد تن رها شده بود درك مي كردند و به اين ترتيب از روز بهره مند مي شدند، همان روزي كه وقتي زنده بودند انتظار رسيدنش را مي كشيدند... مرگ از اتفاقات آن روزها عقب مانده بود...

آخرین محصولات مشاهده شده