درباره‌‌ی کفش‌های مارک‌دار

من هر شب خواب آن کفش‌های مشکی ساق‌دار را می‌دیدم! جرمی خیلی دلش می‌خواهد یک جفت از کفش‌هایی که تازه در مدرسه‌شان مد شده را داشته باشد، ولی مادربزرگش می‌گوید که از کفش‌هایی که «دلش می‌خواهد» خبری نیست. جرمی باید چیزی را حتماً «لازم داشته باشد» تا مادربزرگ آن را برایش بخرد. حالا هم زمستان نزدیک است و جرمی پوتین لازم دارد، نه کفش‌هایی که تازه به بازار آمده‌اند. جرمی در این داستان می‌فهمد که چیزهایی که لازم دارد، مادربزرگی مهربان، دوستی خوب و یک جفت پوتین گرم ، خیلی مهم‌تر از چیزهایی هستند که دلش آن‌ها را می‌خواهد.

آخرین محصولات مشاهده شده