در اين کتاب نويسنده تلاش مي‌کند که نشان دهد اهداف آمريکا در جهت جنگ‌افروزي و آتش‌ريختن بر آتش‌دان جنگ‌هاي پي‌درپي در خاورميانه و ديگر نقاط جهان چندان نسبتي با دولت‌ها و روساي جمهوري ندارد که سر کار مي‌آيند. در واقع بنياد سياست‌هاي آمريکا در لواي منافع ملي آمريکا، ناظر به جنگ‌افروزي و در جايي پساپشت دولت‌هايي که مي‌آيند و مي‌روند قرار دارد. نويسنده تلاش کرده که اين موارد را با تکيه بر مصاديق متعدد آشکار سازد و در جايي خطاب به تيم تحقيقاتي خود گفته است: «امکان اين نيز وجود دارد که برخي نظرات دونالد ترامپ درست باشد... احتجاج کردم و برهان آوردم که ما ديرزماني است، ديگر نمي‌پرسيم که واقعا براي چه مي‌جنگيم، چقدر موفق بوده‌ايم يا اينکه اصلا غايت مطلوب جنگ چيست. سرانجام پس از نزديک به دو سال بحث و با تاکيد و تمرکز روزافزون دامنه‌ي اخبار بر ترامپ، با نااميدي آنجا را ترک کردم و نامه‌اي سرگشاده به همکارانم نوشتم و از تهيه و تمهيد «سيرک ترامپ» و تبديل رسانه‌هاي خبري به يکي از بي‌شمار مشوقان جنگ بي‌پايان گله کردم. در آن نامه اذعان کردم که «برايم شوکه‌کننده و وحشتناک است که ما از طريق گزارش‌هاي غيرموثق و بي‌اساس، مهر تاييدي بر فعاليت‌هاي بدون هدف و بي‌رويه‌ي آمريکا در خاورميانه و درحال‌حاضر در آفريقا مي‌زنيم، اما شکست ژنرال‌ها و سران امنيت ملي‌مان را گزارش نمي‌کنيم، آن را دلسردکننده مي‌دانم...»