درباره‌‌ی چشمه جادو (جهنم سیاه 2)

ناگهان رعد سهمگینى در فضا طنین انداخت. جادو به ترق و تروق افتاد. آب دریاچه به‌صورت موج‌هاى عظیمى بالا آمد، زمین شکاف برداشت، آسمان به رنگ درخشانى درآمد و همه موجودات جادویى فریادى تیز، فریادى دردآلود، فریادى از سر وحشت و ناامیدى سردادند... زوئه وحشت‌زده نگاه کرد. دنیاى دورتادورش متلاشى شده بود. به زانو افتاد و زمزمه‌کنان گفت: «آه، گابریل، تو چه‌کار کردى؟»

آخرین محصولات مشاهده شده