بلوط بزرگ كه توبي و همنوعان ميليمتري‌اش در جهان شاخ و برگ‌هايش زندگي مي‌كنند، به شدت آسيب ديده و تا مرز نابودي پيش رفته است. خزه‌ها و گلسنگ‌ها شاخه‌هاي بلوط را دارند از بين مي‌برند. مردمان بلوط‌ نشين اسير و گرفتار شده‌اند. لئوبلو در قله‌هاي برگي فرمان‌روايي مي‌كند. ساكنان درخت سكوت كرده‌اند، مردم بخش پايين‌دست شكار مي‌شوند و توبي بازهم ساكت نمي‌نشيند، او هنوز همچون سايه پنهان است، اما مبارزه ادامه دارد وتوبي تنها نيست. گروه مقاومت براي نجات اين مردم بي گناه و البته درخت بلوط دست به كار شده‌اند. آيا توبي مي‌تواند دنياي آسيب‌پذيرش را نجات دهد؟ آيا اليشا را پيدا خواهد كرد؟