درباره‌‌ی چاقو و ایستادگی (آشوب مدام 1)

پرنتيس تاون مانند هيچ شهر ديگري نيست. همه مي‌توانند صداي فکر کردن بقيه را به صورت جرياني توقف‌ناپذير از تراوشات ذهني بشنوند و ببينند. تاد هيوويت تنها پسر اين شهر است. شهري پرسروصدا که در آن هيچ زني وجود ندارد. هنگامي که مهاجران دنياي جديد با ميکروب تراوشات ذهني آلوده شدند، همه‌ي زن‌ها به وسيله اين ميکروب از بين رفتند. در فاصله‌ي يک ماه مانده تا تولد سيزده سالگي تاد، او و سگش مانچي در مرداب فضايي را پيدا مي‌کنند که در آن سکوت محض برقرار است. يک چيز وحشتناک که مخفي شده است. چيزي که تاد هيچ درکي از آن ندارد، چرا که تمام عمر در شهري پر از سروصدا بزرگ شده؛ شهري که در آن حريم خصوصي غير‌ممکن است. او به رازي هولناک پي مي‌برد و مجبور مي شود براي نجات جانش از دست مردان، به همراه سگش از شهر فرار کند. اما وقتي تعقيب کنندگان تک‌تک افکار آدم را مي‌شنوند چطور مي‌توان فرار کرد؟

آخرین محصولات مشاهده شده