پزشك دهكده به نوعي زندگي‌نامه داستاني خود بالزاك است. چنان كه در تقديم‌نامه آن مي‌نويسد: به دل‌هاي شكسته، به عزلت، به خاموشي، كه انعكاسي است از انديشه‌ها و احساسات خود بالزاك. پزشك دهكده جنبه مثبت برنامه سياسي اجتماعي بالزاك را تشكيل مي‌دهد. داستان به صورت گفت‌وگوهاي طولاني ميان 2 قهرمان اصلي، دكتر بناسيس و ژنرال ژنستاس نقل مي‌شود و در جريان ضيافتي با حضور كشيش، قاضي و ... سرگذشت هر يك از قهرمانان به ميان مي‌آيد. داستان پزشك دهكده، كه با عظمت بسيار در ميان منظره‌هاي شايان تحسين ساووا جريان مي‌يابد، محتواي واقعه مشهوري است كه مثل نگيني در ميان تفسيرهاي دور و دراز بناسيس و ژنستاس نشانده شده است: اين واقعه، شرح حماسه امپراتوري است كه در جريان شبي. پيرسربازي، در انباري باز مي‌گويد. بالزاك توانسته است افسانه معجزه‌آساي ناپلئون را از سرچشمه‌اش به چنگ بياورد و مستقيما، به وسيله واسطه‌اي مرموز، مرد سرخ، به الوهيت پيوند بدهد: اين افسانه به زبان عاميانه‌اي كه خودجوشي و بي‌پروايي شايان تحسيني دارد بازگفته مي‌شود. آنچه در اينجا شنيده مي‌شود، صداي پاي هنگ‌هايي است كه در همه جاده‌هاي اروپا پيش مي‌رفتند.