درباره‌‌ی پریشانی ماه

من بودم، هميشه بودم اما تو منو نمي‌ديدي. اولش به عنوان يه دختر شكست خورده يا يه هم‌خون دوستت داشتم. شايد ترحم‌وار. اما بعد ديدم درگيرت شدم. درگير نگاهت، كلامت و آرامشت. تو طوفان‌زده‌اي بودي كه به من آرامش دادي. بعد يهو ديدم تا مي‌بينمت قلبم تند مي‌زنه. ديگه بازيچه نمي‌خواستم. تورو مي‌خواستم. تو ماه پريشون من بودي....

آخرین محصولات مشاهده شده