درباره‌‌ی پرنده کوکی و زن سه‌شنبه (مجموعه داستان)

والدينش آدم‌هاي خوبي بودند، خيلي شايسته ـ اصلا شايد كمي بيش از حد شايسته. پدرش يكي از مديران اجرايي يك شركت نفتي بود. از آنجايي كه پدر من هم يك زنجيره پمپ بنزين در شيزوئوكا داشت، اين امر بدون شك يك تفاهم آشكار بين خانواده‌ها محسوب مي‌شد. مادر طرف با يك سيني چاي زيبا از ما پذيرايي كرد.

آخرین محصولات مشاهده شده