درباره‌‌ی پایان او

استفاني و پاتريك همه تلاش خود را مي‌كنند تا با زندگي و دوقلوهايشان كه بيماري كوليت روده دارند كنار بيايند. اگرچه استفاني از كم‌خوابي رنج مي‌برد اما با وجود دوقلوها خوشحال است كه به هر آنچه مي‌خواسته رسيده است. ناگهان سروكله زني به نام اريكا از گذشته پاتريك پيدا مي‌شود و ادعا مي‌كند مرگ همسر اول پاتريك يك حادثه نبوده بلكه با نقشه قبلي بوده است. پاتريك اصرار دارد بي‌گناه است و اريكا هم براي حرف‌هايش هيچ سندي ندارد و از طرفي قصد اخاذي و گرفتن رشوه دارد. اريكا گذشته شوهر استفاني را بهتر از او مي‌داند و همين علتي مي‌شود تا استفاني بيش‌تر درباره همسرش بداند. استفاني نمي‌داند چه چيزي يا چه كسي را باور كند. با شك و ترديد استفاني، پاتريك كم‌كم همه چيز را از دست مي‌دهد. آيا پاتريك حقيقت را مي‌گويد؟ آيا طبق ادعاي پاتريك، اريكا يك دروغ‌گوي حرفه‌اي است؟ يا استفاني اشتباه كرده است؟

آخرین محصولات مشاهده شده