درباره‌‌ی پانوفسکی و بنیادهای تاریخ هنر

تاريخ را به صورت فرايند process ديدن از خصايص مفهوم جديد تاريخ است. تصور قديمي از تاريخ ناظر بر حرکت دوري است که مطابق تعريف حرکتي ضروري است. اما در عصر جديد پس از فروشکستن دور تکرارهاي ابدي، ضرورت همچنان صفت ذاتي تاريخ معرفي مي‌شود و اين بار در حرکتي به آن برمي‌خوريم که ماهيتا مستقيم الخط است و به جاي اول و به آنچه از پيش معلوم بوده بازنمي‌گردد، بلکه در آينده‌اي نامعلوم امتداد پيدا مي‌کند. اين واقعيت معلول تأملات نظري نيست، بلکه از تجربه‌هاي سياسي و جريان رويدادها در عالم واقعيت سرچشمه مي‌گيرد. ريگل و ولفلين در بيان تکامل و رشد هنر، از ضرورت سخن مي‌گويند و اين تکامل را ضروري مي‌خوانند. بر اساس نگرش هگلي به تاريخ، به لحاظ بيان هنري، همه? اعصار و همه? سبک‌ها به رغم نمودهاي متغيرشان، در طرح آشکارگي خلاقيت بشر سهم خاص خود را دارند و کشف قوانين بنيادي، وظيفه? ناظر علمي اين عرصه است.

آخرین محصولات مشاهده شده