درباره‌‌ی ورشو چندی پیش

شب اول تپش‌هاي قلبم را به بادهاي آينده سپردم كه گفته مي‌شد از آسمان مسكو به سويمان خواهند آمد و به‌سرعت در حال عبور از اورال‌اند. در خانه متروكه، روي تخت خوابيدم و كلاه پشمي را روي سرم سفت كردم، انگار سرم را مي‌بستم تا مانع نفوذ جهان در آن شوم...

آخرین محصولات مشاهده شده