درباره‌‌ی وارثان (جهنم سیاه 3)

مرگان خاك پشت شلوارش را تكاند و گفت: «گمان مي‌كردم شوخي مي‌كنند كه بايد سر كلاس برويم.» گابريل آهي كشيد و گفت: «به نظر من مي‌ترسند حوصله‌مان سر برود.» توماس ناليد: «دنيا را خون و آتش گرفته، همه جا خراب شده، آدم‌ها پشته پشته روي هم افتاده و مرده‌اند. اما حضرات مي‌خواهند ما سر كلاس برويم؟» ازشيل زاري‌كنان گفت: «لعنت به اين شانس! چرا سواركارهاي سياه مدرسه‌مان را آتش نزدند؟»

آخرین محصولات مشاهده شده