درباره‌‌ی همنام

فابل، وست، و ساير خدمه مري‌گلد، پس از خارج‌كردن كشتي از مالكيت سينت زندگي تازه‌اي را براي خود آغاز مي‌كنند. اما عمر اين آزادي كوتاه است و فابل خيلي زود برخلاف ميلش تبديل به مهره‌اي در بازي يكي از تاجرين شرور درياي باريك مي‌شود. فابل براي اينكه آزادي‌اش را پس بگيرد چاره‌اي ندارد جز اينكه كاري را كه او مي‌خواهد انجام دهد و براي اين كار بايد به ديدن هالند، سرشناس‌ترين تاجر سنگ در درياي بي‌نام برود؛ هرچند هالند بيش از آن است كه او تصور مي‌كند. همچنان كه فابل روزبه‌روز بيشتر در گرداب دسيسه اطرافيانش فرو مي‌رود، رازي كه مادرش با خود به گور برده دوباره از اعماق سر بيرون مي‌آورد و نه‌تنها زندگي فابل بلكه زندگي همه نزديكانش را به خطر مي‌اندازد.

آخرین محصولات مشاهده شده