دنياي اسرارآميز اسطوره‌ها، همواره جاذبه‌ي خاصي دارد. وقتي تخيل نويسندگان به راه مي‌افتد و از کارهايي فراتر از محدوديت‌هاي انسان‌ها مي‌نويسند، انگار روياي ديرينه‌ي ما را برآورده مي‌کنند. قدرت بيشتر و بيشتر. اين راز جاذبه‌ي عجيب و غريب داستان‌هاي جادويي‌ست. هري پاتر پسر کوچکي‌ست که پدر و مادرش را زمان نوزادي از دست داده اما زندگي‌اش هيچ رازي ندارد. تا اين‌که مرد غول‌پيکري همراه با يک جغد عجيب و غريب پيدايش مي‌شود و او را براي شروع سال تحصيلي به مدرسه‌ي جادوگري هاگوارتز دعوت مي‌کند. اين مرد غول‌پيکر به هري مي‌گويد پدر و مادر تو از جادوگران خوب هاگوارتز بوده‌اند، مدرسه‌اي که فقط کساني که خانواده‌شان جادوگر باشد يا استعدادي خاص داشته‌باشند به آن دعوت مي‌شوند و هيچ کس ديگري از وجود آن خبر ندارد. مرد غول‌پيکر به هري مي‌گويد جادوگر سياهي پدر و مادرش را کشته‌است اما نتوانسته خود او را بکشد، و زخم صاعقه‌مانندي که روي پيشاني اوست به همين دليل است. او براي شروع سال تحصيلي جديد به چوب‌دستي جادوگري، ردا، يک جغد نامه‌رسان و چند چيز عجيب ديگر نياز دارد. نويسنده‌ي کتاب، خانم جي. کي. رولينگ، دنياي واقعي را طوري با زندگي جادويي درهم مي‌آميزد که بعد از خواندن صفحاتي از کتاب، نه‌تنها قواعد آن جهان را باور مي‌کنيد، بلکه ديگر دوست نداريد به دنياي خودتان برگرديد و در آن زندگي کنيد. اين کتاب ماجراهاي هري و دوستان و دشمنان اوست که در آن مدرسه درس مي‌خوانند.