درباره‌‌ی هانسل و گرتل (قصه‌ها عوض می‌شوند 10)

چگونه از شيريني‌جات متنفر بشويم؟! به‌به! آينه‌ي جادويي‌مان من و برادرم جونا را به داستان هانسل و گرتل برده است. اگر شانس بياوريم مي‌توانيم قسمتي از خانه‌ي شكلاتي را هم بچشيم ولي راستش ما فكر نمي‌كرديم گير بيفتيم. هانسل و گرتل واقعي فرار كرده‌اند و من و جونا گير جادوگري افتاده‌ايم كه دوست دارد با بچه‌ها غذا درست كند و آن‌ها را بخورد. حالا ما بايد اين كارها را بكنيم: مراقب باشيم خورده نشويم! ياد بگيريم اسموتي كلم درست كنيم. با يك پرنده‌ي سخنگو دوست بشويم. وگرنه هيچ وقت نمي‌توانيم به خانه‌ي دوست‌داشتني خودمان برگرديم...

آخرین محصولات مشاهده شده