درباره‌‌ی نورآباد دهکده من

جواني به نام احمد روستاي آبا و اجدادي اش را ترك كرده است تا در جايي مرفه تر و آبادتر به جست و جوي خوشبختي برود. در مسيرش به نورآباد مي رسد، روستايي سرسبز و مرفه و زيبا. چوپان جواني به نام رحمان او را در خانه اش مهمان مي كند. پدر رحمان داستان نورآباد را براي احمد تعريف ميكند، داستان اين كه چه شد نورآباد به اينجا رسيد. قصه اي كه اگرچه مي دانيم پايان خوشي دارد، مسيري بسيار صعب براي رسيدن ب اين پايان خوش پيموده است.

آخرین محصولات مشاهده شده