اين روزها کشتن يک نظافتچي خوب خيلي سخت است... با داشتن سه بچه که به‌تنهايي بزرگشان مي‌کند، جِين جفري گاهي براي کارهاي خانه به کمک نياز دارد. ولي بسياري از همسايه‌هاي شاکي‌اش فکر مي‌کنند که زن نظافتچي شرکت «ياوران شاد» حتي کثافت و گردوخاک جلو چشمش را نمي‌بيند. اما اين نمي‌تواند دليل کافي براي ارتکاب چنين کار شرم‌آوري باشد. لذا، وقتي جسد اين زن نظافتچي را خفه‌شده، با سيم جاروبرقي دور گردنش، پيدا مي‌کنند، جِين تصميم مي‌گيرد که کثافت واقعي را زيرورو کند، البته اگر که اين مادر مجرد بتواند بين مسئوليت‌هايش در انجمن اوليا و مربيان و نوبت‌هاي رانندگي‌اش فرصتي پيدا کند. اما، علي‌رغم برنامه‌ي روزانه‌ي فشرده‌اش، جِين مصمم است که قضيه‌ي قتل را حل کند، حتي اگر با اين کارش قاتل را، که ممکن است همسايه‌ي ديواربه‌ديوار خودش باشد، تحريک کند.