ناخداي پانزده ساله رماني از ژول ورن است که در سال 1878 منتشر شد. اين رمان عمدتا به موضوع برده داري و تجارت برده آفريقايي توسط ديگر آفريقايي ها مي پردازد. از اين رمان چندين اقتباس ساخته شد، دو تا در شوروي و يکي فرانسوي-اسپانيايي. ديک ساند پسر پانزده ساله اي است که در اسکله پيلگريم خدمت مي کند، نهنگي که معمولا در سراسر اقيانوس آرام در تلاش براي يافتن اهداف سفر مي کند. با اين حال، اين بار، فصل شکار ناموفق بوده است و در حالي که آنها قصد دارند به خانه بازگردند، چهار نفر درخواست عبور از والپارايسو را دارند: خانم ولدون، همسر صاحب شرکت شکار. پسر پنج ساله او، جک؛ دايه قديمي او، نان. و پسر عمويش، بنديکت، حشره شناس. بدون انتخاب زياد، کاپيتان مي پذيرد. چند روز پس از سفر خود به شمال شرقي، آنها با يک کشتي شکسته و چند بازمانده روبرو مي شوند و ...