بازرس مگره قرار است در «مگره و ديوار سنگي» پرونده قتلي معمايي و پيچيده را به سرانجام برساند. اين رمان سومين داستان از مجموعه داستان‌هاي کارآگاه مگره است که به مرگ آقاي گاله مي‌پردازد. داستان در تابستان سال 1930 رخ مي دهد و در روزهاي شلوغ اداره پليس که همه همکاران مگره براي رويدادي سياسي آماده شده اند، مگره پس از مطلع شدن از قتل مردي به نام اميل گاله، به شهر سن فارگو مي رود تا با همسر گاله ملاقات کند. در رمان «مگره و ديوار سنگي» گاله در هتل محل اقامتش به قتل مي رسد. او پيش از مرگ و همان شبي که قتل رخ مي دهد کارت پستالي را براي همسر خود فرستاده است. مگره به محل زندگي همسر گاله مي رود و همسر اميل گاله درباره کارت پستالي مي گويد که شب قتل از همسرش دريافت کرده است. نکته اي مرموز درباره کارت پستال وجود دارد زيرا مقتول در شهر سنسر به قتل رسيده در حالي که مهر روي کارت پستال مربوط به شهر روآن است. همسر گاله براي شناسايي جسد همراه مگره به سنسر مي رود. در رمان «مگره و ديوار سنگي» مگره براي کشف معما و پي بردن به اينکه چه کسي قاتل گاله است وارد تحقيقاتي در زندگي خصوصي مقتول و همسرش مي شود و با ورود به ابعاد روانشناختي شخصيت ها به حقايق عجيبي پي مي برد. بازرس مگره طي تحقيقاتي که انجام مي دهد متوجه مي شود که مقتول زندگي دوگانه‌اي داشته است. مگره در مسير تحقيقات خود درباره قتل گاله به اين موضوع پي مي برد که نام، شغل و خانواده‌ي مقتول باهم همخواني ندارند و اين موارد باعث مي شوند تا ماجراي مرگ گاله از قتلي ساده به معمايي پيچيده تبديل شود. کتاب مگره و ديوار سنگي