ميان آن‌ها - اثر حاضر، روايت اوج و حضيض يك خانواده‌ي آمريكايي است؛ داستاني آكنده از فقدان و خسران كه با قلم اميد به آن رنگ پاشيده باشي. ( ريچارد فورد ) تلاش كرده با مداقه در جزئيات، چينش روايات، خاطرات و حتي شواهد موجود به زندگي پيشين خانواده‌اش برگردد؛ به روزهاي پيش از ازدواج والدينش و اتفاقات تلخ و شيريني كه آن دو را به هم پيوند داده و از هم جدا كرده. اثر حاضر در عين حال روايتي نوستالژيك است. نوستالژيك به اين معني كه فرد در اكنون خويش مأمن دارد و توأمان آگاه است به فقدان آن چه روزگاري بوده و اكنون نيست و به خسران آن چه مي‌توانسته باشد، اما هرگز محقق نشده است. يك جايي آن دورها، در خاطرات كم‌رنگ بچگي‌ام، پدرم جمعه شبي با ماشينش به خانه نزديك مي‌شود. فروشنده‌ي سيار است. سال 1951 يا 1952 است. پاكت‌هاي كج و معوج و سفيد رنگ قصابي توي دستش است؛ احتمالا پر از ميگوي پخته يا تامال يا چند شيشه صدف كه از ( لوئيزيانا ) آورده. وقتي بازشان مي‌كند از ميگوها و تامال‌ها بخار بلند مي‌شود و كاغذ‌هاي نازك حسابي عرق مي‌كنند. چراغ‌هاي خانه دوبلكس كوچك‌مان در خيابان كانگرس در جكسون همه روشن‌اند. پدرم ( پاركر فورد ) مرد درشتي است، دلنشين و سنگين وزن به نظر مي‌آيد و جوري لبخند مي‌زند انگار جوك خنده داري مي‌داند. از اين كه به اين خانه آمده هيجان‌زده است و...