درباره‌‌ی من برادرم لوبیا و خانواده دیوانه‌ام (نوشتن رهایم نمی‌کند)

«از وقتي نوشتن اين دفتر را شروع كرده‌ام، ديوانگي‌هاي اهل خانه تمامي ندارد و من به هيچ كاري نمي‌رسم.» عدس ديگر نمي‌توانست تحمل كند، ديوانه‌بازي‌هاي لوبيا كم بود، حالا همه‌ي اعضاي خانواده هم به آن اضافه شده بودند. مي‌خواهيد بدانيد عدس خودش كجاي ماجراست؟ راستش را بخواهيد او خودش هم يكي از همان‌هاست، كوچك‌ترين و خود‌خواه‌ترين ديوانه!

آخرین محصولات مشاهده شده