درباره‌‌ی ملاقات با هیولا برفی (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 12)

وقتي دوست قديمي‌ام، پروفسور الكتريك پنجه، زنگ زد و ازم كمك خواست، فوري قبول كردم، با اين‌كه مي‌دانستم بايد سفر كنم آن سر دنيا و از قله‌ي اورست هم بروم بالا! سفر تازه‌ام خطرناك و طولاني از آب درآمد. نزديك بود دم بيچاره‌ام يخ بزند كه بلاي بدتري هم سرم آمد. هيولاي برفي من را دزديدند! بله، روحم هم خبر نداشت چه سرنوشتي منتظرم است....

آخرین محصولات مشاهده شده